سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هر آوندى بدانچه در آن نهند تنگ شود جز آوند دانش که هر چه در آن نهند فراختر گردد . [نهج البلاغه]


فرزانه عسگری
« وقتی خداوند متعال ، به نبی اکرم (ص) وعده داد قرآن را مصون خواهد داشت و خود پیامبر (ص) نیز بر حفظ آن موفق کرده و آن را در قلب مبارکش پایدار خواهد ساخت ؛ پیامبر اکرم (ص) با اطمینان خاطر دست به کار حفظ این کتاب هدایت ، در میان امتش شد . همواره قرآن را بر مردم تلاوت می فرمود و آنان نیز آن را نزد حضرتش (از باب آموختن) قرائت می کردند . پیامبر (ص) به تلاوت قرآن آنان گوش می کرد و به احتمال قریب به یقین با مضامین آیات نصیحتشان می فرمود یا به تفسیر و تاویل آن می پرداخت .
جهت اطلاع از تنظیمات و ویــــرایش این قالب اینجا را کلیک کنید.

.:: کلیک کنید ::.
امام هادی(ع) و یک نکته از روانشناسی اجتماعی
نویسنده : فرزانه عسگری
تاریخ : 91/10/24:: 10:8 عصر

امام هادی(ع) و یک نکته از روانشناسی اجتماعی

بررسی تأثیرات متقابل فرد و اجتماع و توجه به تعامل میان فرد و جامعه، موضوعی نیست که صرفاً در عصر حاضر و با ظهور علم روانشناسی جدید به آن توجه شده باشد. بسیاری از فلاسفه و حکما از زمان‌های بسیار دور موضوعات روانشناسی اجتماعی را به زبان خود و با روش‌های مرسوم عصر خویش مورد بحث و بررسی قرار داده‌اند. در یک تعریف ساده، روانشناسی اجتماعی به عنوان علم مطالعه‌ رفتار متقابل بین انسان‌ها یا علم مطالعه‌ تعامل انسان‌ها شناخته می‌شود. رفتار فرد در گروه، مسئله‌ هم رنگی، بررسی نگرش و تغییرات آن، تأثیر عوامل اجتماعی روی رفتار، توجیه خود و ... عمده‌ترین مباحث مورد علاقه‌ روانشناسان اجتماعی است.با توجه به این نکته که اهل بیت (علیهم‌السلام)، حاملان و وارثان وحی و علوم انبیا و خزانه داران علم الهی، منبع علم، معرفت و حکمت هستند و به همین دلیل مؤمنان موظف به اخذ معارف و علوم خود از این منبع هستند و باید نظام معرفتی خود را بر اساس آنچه از این منبع جوشیده و تراوش کرده است، شکل و سامان دهند. برای درک صحیح مسائل مربوط به روانشناسی اجتماعی نیز سزاوار است که به این منبع مراجعه کنیم.

ترجمه و شرح روایت: قالَ الامامُ أبو الحسن، علیّ الهادی صلوات اللّه و سلامه علیه: * لا تَطْلُبِ الصَّفا مِمَّنْ کَدِرْتَ عَلَیْهِ، از کسی که نسبت به او کدورت و کینه داری و مکدر و آزرده خاطرش ساخته‏‌ای یا بر او خشم گرفته‌ای، صفا، یک رنگی، صمیمیت و محبت مجوی. جامعه‌ سالم، جامعه‌ای است که بین افراد آن جامعه محبت، یک رنگی، صفا و صمیمیت حکمفرما باشد و آحاد آن جامعه همچون اعضای یک خانواده نسبت به هم با صفا معاشرت کنند؛ خشم و غضب بی‌جا، قلب‌های مملو از کینه و کدورت‌های حاصل از اختلاف‌ها، این آرامش اجتماعی را مورد تهدید قرار خواهند داد. کسی که در رفتار خود با دیگران این اصل را رعایت نکرده است، طبیعتاً نباید انتظار صفا و صمیمیت از طرف دیگران داشته باشد. * ولاَ الوَفاءَ مِمَّنْ غَدَرْتَ بهِ، و از کسی که به او وفا نکرده‌ای، خیانت کرده‌ای و نیرنگ زده‏ای، وفاداری طلب مکن. قرآن کریم، با اینکه بزرگ‌ترین دشمن اسلام را یهود و مشرکان می‌داند و در توصیف آنان می‌فرماید: « لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا؛ یهود و مشرکان را لجوج‌ترین دشمن نسبت به افراد با ایمان می‌یابی.»[1]

اما همین قرآن، هر زمان که پای پیمان و وفاداری نسبت به آن به میان می‌آید، دستور می‌دهد که مسلمانان پیمان‌های خود را حتی با این گروه‌ها حفظ کنند و چیزی از آن کم نکنند. از این رو می‌فرماید: «إِلاَّ الَّذینَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ فَمَا اسْتَقامُوا لَکُمْ فَاسْتَقیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقینَ؛ مگر با آنان که در نزدیکی مسجد الحرام پیمان بستید، تا آنان به پیمان خود وفادارند، شما نیز وفادار باشید. همانا خداوند پرهیزکاران را دوست می‌دارد.»[2] با این وصف، وفاداری نیز از لوازم جامعه‌ سالم است و در طرف مقابل، نیرنگ و خیانت از عوامل تهدید کننده‌ این اصل مهم اجتماعی است. کسی که در رفتار با سایر افراد، طریق خدعه، نیرنگ و خیانت را پیش گرفته و به لوازم وفا متعهد نبوده است نباید از دیگران انتظار وفاداری داشته باشد. * وَلاَ النُّصْحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّکَ إلَیْهِ، همچنین از کسی که نسبت به او بدگمان هستی و تیر بدگمانی‏ات را به او نشانه رفته‏‌‌ای و نسبت به او با سوء ظن برخورد کرده‏‌‌ای، نصیحت، موعظه، خوش‏بینی، خیرخواهی و خلوص طلب نکن.«نصح» و خیرخواهی به این معناست که نه تنها انسان خواهان زوال نعمت از دیگران نباشد بلکه طالب بقای نعمت و افزون شدن آن برای همه‌ نیکان و پاکان گردد، یا به تعبیری دیگر آنچه از خیر، خوبی و سعادت معنوی و مادی برای خویش می‌خواهد برای دیگران نیز بطلبد و این یکی از فضایل معروف است که در آیات قرآن و روایات اسلامی به آن اشاره شده است. پیامبران الهی خیرخواهان امت‌ها بودند و یکی از صفات بارز آنها همین موضوع بود. قرآن مجید از زبان «نوح» شیخ الانبیا چنین نقل می‌کند که به قوم خود فرمود:«اُبَلِّغُکُمْ رِسَالاَتِ رَبِّی وَ اَنْصَحُ لَکُمْ وَ اَعْلَمُ مِنَ اللهِ مَا لاَتَعْلَمُونَ؛ رسالت‌های پروردگارم را به شما ابلاغ می‌کنم و خیرخواه شما هستم و از خداوند چیزهایی (از لطف و مرحمت و عنایت) می‌دانم که شما نمی‌دانید.»‍[3]در این جا بعد از مسئله‌ ابلاغ رسالت، سخن از نصح و خیرخواهی امت به میان آمده که نقطه‌ مقابل حسد، بخل و خیانت است. همین معنا با تفاوت مختصری در مورد پیامبران بزرگ خدا، «هود، صالح و شعیب(علیهم‌السلام)» نیز وارد شده است. بدیهی است که خیرخواهی منحصر به این چهار بزرگوار نبوده بلکه تمامی انبیای الهی و اولیای معصومین این ویژگی را داشته‌اند و پیروان راستین آنان نیز باید خیرخواه دیگران باشند.در حدیثی از پیامبر اکرم آمده است که فرمودند: « اِنَّ اَعْظَمَ النَّاسِ مَنْزِلَةً عِنْدَاللهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ اَمْشَاهُمْ فِی اَرْضِهِ بِالنَّصِیحَةِ لِخَلْقِهِ ؛ بلند مقام‌ترین مردم در پیشگاه خداوند در قیامت کسی است که از همه بیش‌تر تلاش در خیرخواهی مردم کرده است.»[4] و در روایت دیگری از همان حضرت (صلی‌الله‌علیه‌وآله) میزان و معیاری برای خیرخواهی بیان شده و آن این است که از منافع دیگران به اندازه‌ منافع خویش دفاع کند، ایشان می‌فرمایند: «لَیَنْصَحُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ اَخَاهُ کَنَصِیحَتِهِ لِنَفْسِهِ؛ هر کدام از شما باید نسبت به برادر مؤمن خود خیرخواه باشید به همان اندازه که نسبت به خویش خیرخواه است!»[5]واژه‌ «نصح» و «نصیحت» اگر چه در زبان روزمره‌ فارسی ما معمولاً به معنای اندرز به کار می‌رود ولی در لغت عرب چنین نیست، بلکه مفهوم وسیع و گسترده‌ای دارد. «راغب» در کتاب «مفردات» می‌گوید: «نصح و نصیحت» هر کار و هر سخنی است که در آن مصلحت دیگری باشد و این واژه در اصل به معنای خلوص و اخلاص است. به همین دلیل عسل خالص را «ناصح» می‌گویند، کار خیاط را هم نصح می‌نامند به خاطر اصلاح کردن پارچه‌ای که به او داده شده است و از آنجا که شخص خیرخواه از روی خلوص و اخلاص در اصلاح کار دیگران می‌کوشد، واژه‌ نصح و نصیحت درباره‌ او به کار می‌رود و اصولاً هر چیزی که خالص و صاف باشد، خواه در سخن یا عمل و در امور مادی یا معنوی، واژه‌ «نصح» بر آن اطلاق می‌شود. بنابراین هنگامی که در بحث‌های اخلاقی سخن از نصیحت به میان می‌آید، مقصود، ترک هر گونه حسد، کینه، بخل، سوء ظن و خیانت است.[6] در نتیجه کسی که از نصح و خیرخواهی نسبت به دیگران دریغ کرده و با سوء ظن با دیگران روبه‌رو شده است نباید انتظار خیرخواهی از آنان داشته باشد.

* فَإنَّما قَلْبُ غَیْرِکَ کَقَلْبِکَ لَهُ. [7] چون که دیدگاه، افکار و قلب دیگران نسبت به تو، همانند قلب خودت نسبت به آنها می‌باشد. امام (علیه‌السلام) در این فراز پایانی، علت آنچه را که در سطور گذشته مرور کردیم بیان می‌فرمایند و آن اینکه: «قلب‌ها با هم مرتبطند و رفتار انسان با دیگران در رفتار آنها با انسان اثر مستقیم دارد و آنچه که هر کسی در دل نسبت به دیگران دارد، دیگران نیز همان را در دل نسبت به او خواهند داشت.»(*)



کلمات کلیدی :

چگونه باید رفتار کنیم، تا پایه های مودت و رحمت در مناسبات اجتماعی مستحکم تر گردد؟

یکی از شاخص های رشد و پیشرفت هر کشور چگونگی روابط و مناسبات اجتماعی میان آحاد آن جامعه است. اینکه تا چه اندازه ملاک ها و معیارهای اخلاقی و انسانی میان آنان رعایت می شود؟ و اینکه تا چه اندازه صداقت، شفافیت، صمیمیت، اعتماد و رعایت حق و حقوق یکدیگر و... در روابط و مناسبات اجتماعی عینیت و جلوه خارجی دارد؟ میزان رشد و شکوفایی و بالندگی هر کشوری را تعیین می کند. آموزه های اسلامی در این رابطه الگوهای رفتاری را برای ما مطرح می کند که در صورت تحقق و التزام عملی به آنها، جامعه اسلامی جلوه ای الهی و انسانی و الهام بخش پیدا خواهد کرد در اینجا به نحو اجمال اهم این الگوهای رفتاری را مطرح می کنیم.
1- خوش اخلاقی
قرآن کریم یکی از مزایای فوق العاده اخلاقی پیامبر اسلام(ص) را خوش اخلاقی ذکر کرده و می فرماید:
در پرتو رحمت و لطف پروردگار، تو با مردم مهربان شدی در حالی که اگر خشن و تندخو و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده می شدند. پس دستور می دهد: از تقصیر آنان بگذر و آنها را مشمول عفو خود گردان و برای آنها طلب آمرزش کن. (آل عمران- 159) امام علی(ع) می فرماید: چه بسا (کسی که) عزیز و ارجمند است و اخلاقش او را خوار و ذلیل می کند و کسی که خوار و ذلیل است و اخلاقش او را عزیز و ارجمند کرد. (میزان الحکمه، ج4، ص 1519) آن حضرت در جای دیگر می فرماید: بنده هر چند در عبادت ضعیف باشد، با اخلاق نیکوی خود در آخرت به درجات بزرگ و منزلت های والایی دست می یابد. (همان، ص 1524) همچنین امام صادق(ع) در پاسخ به پرسشی از حد و معنای حسن خلق فرمود: حسن خلق این است که نرم خو و مهربان باشی، گفتارت پاکیزه و مودبانه باشد و با برادرت با خوشرویی برخورد کنی.(همان)
2- اظهار محبت و پاسخگویی به آن
جامعه اسلامی براساس محبت و دوستی بین برادران ایمانی پایه ریزی شده است، و این محبت ناشی از ایمان به خدا و تکلیف مردمان ایمانی در رعایت حدود و حقوق یکدیگر بر مبنای مودت و برادری است.
در جامعه ای که اساس آن بر محبت به دیگران پایه گذاری شده و براساس چشم پوشی از خطاهای افراد طراحی شده و همه باور دارند که رفع نیاز دیگران نعمت الهی است و این فرصت، لطف خدا به بندگان نیکوی اوست، این فرصت ها چنان مورد استفاده بزرگان دین و مذهب قرار می گرفته است که در رفتار آنان رفع نیاز از نیازمندان در صدر عبادات الهی است و الگوی این عمل علی(ع) است که در حین نماز که عبادت الهی است، نیاز مستمندی را رفع می نماید که آن هم عبادت الهی است.
پیامبر گرامی اسلام در زمینه ابراز محبت به دیگران می فرماید: هرگاه یکی از شما برادرش را دوست داشته باشد، باید به او اعلام کند، زیرا این بیشتر مایه بقای الفت و استواری محبت می شود. (نهج الفصاحه، ج2، ص26) قرآن کریم در سوره نساء آیه 86 یک حکم کلی و عمومی را در رابطه با پاسخگویی به محبت های دیگران اعلام می دارد: «هنگامی که کسی به شما تحیت گوید، پاسخ آن را به طرز بهتر بدهید و یا لااقل به طور مساوی پاسخ گویید» تحیت در لغت از ماده حیات و به معنی دعا برای حیات دیگری کرده است، ولی معمولا این کلمه هر نوع اظهار محبتی را که افراد به وسیله سخن یا عمل، با یکدیگر می کنند شامل می شود که روشن ترین مصداق آن همان موضوع سلام کردن است.

3- اظهار شادی در هنگام دیدارداشتن روابط حسنه با افراد، در بیان جملات و صحبت های مثبت و خوش آیند، موج بزرگی از انرژی مثبت را به اطرافیان انتقال می دهد. احساس مفیدبودن و رضایت از کار و تلاش، باعث خوشحالی و نشاط روح می گردد واین امر به سایر افراد مرتبط به یکدیگر تاثیر مثبت گذاشته و رفته رفته یک شهر اصلاح می شود. امام باقر(ع) در این زمینه می فرماید: لبخندزدن، بر روی مومن حسنه و ثواب است و برگرداندن آسیب از وی نیز ثواب است، محبوب ترین عبادت در پیشگاه خدا شاد کردن مومن است. (بحارالانوار، ج 71، ص 288) همچنین امام صادق(ع) در زمینه قالب های شادی می فرماید: شادی در سه خصلت است: وفاداری، رعایت حقوق و ایستادگی در برابر سختی های زمانه (میزان الحکمه، ج 5، ص 2448)
4- لبخند زدن در هنگام ملاقات مهم ترین نیاز مردم در یک جامعه الهی، محبت به یکدیگر است و آغاز این محبت- یا حداقل این محبت- تبسم داشتن است. این برای مومنی که تبسم دارد حسنه و بر مومن دیگر احسان است. ابودرداء می گوید: رسول خدا هرگاه حدیث و سخنی می فرمود، با لبخند همراه بود. (مکارم الاخلاق، ج 1 ص 58) همچنین امام صادق(ع) می فرماید: هرکس به چهره برادر مومن خود لبخند بزند، آن لبخند برای او حسنه ای باشد. (الکافی، ج 2، ص 206)
5- انجام مزاح های شرعی مزاح و شوخی های متعارف و در چارچوب عقل و شرع یکی از امتیازات مومن به حساب می آید و منطبق با سیره پیامبرگرامی (ص) و ائمه اطهار(ع) می باشد. پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «انی امزح و لا اقول الاحقا» همانا من شوخی می کنم. اما جز حق نمی گویم. (نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 6، ص 330) علی(ع) در این زمینه می فرماید: رسول خدا(ص) هرگاه یکی از اصحاب را اندوهگین می دید او را با شوخی و مزاح خوشحال می کرد. (مستدرک الوسایل، ج 1، ص 76)
همچنین امام صادق(ع) در این رابطه می فرماید: به شخصی فرمودند: آیا با یکدیگر مزاح می کنید، آن مرد گفت: کم مزاح می کنیم. حضرت فرمودند: این طور نباشید زیرا شوخی نشانه خوش خلقی است و به وسیله شوخی برادر دینی خود را خوشحال می کنی. پس فرمودند: رسول خدا(ص) برای اینکه کسی را خوشحال کند با او مزاح می کرد. (اصول کافی، ج 2، ص 663)
6- وفاداری و انجام تعهدات وفاداری و التزام عملی به تعهدات و پیمان ها و وعده ها یکی از شاخص های رشد و بالندگی جوامع انسانی به حساب می آید. علی(ع) می فرماید: بالاترین صداقت، وفای به پیمان ها است. افضل الصدق، الوفاء بالعهود. (غرر الحکم، ح 3020) آن حضرت در کلامی دیگر می فرماید: من احسن الوفاء استحق الاصطفاء. هر کس که خوش قول باشد شایسته گزینش برای همکاری و معاشرت است. (غرر الحکم، ح 8690) همچنین امام علی(ع) در این زمینه می فرماید: به مودت (دوستی، یاری و همکاری) کسی که به عهد و قول خود وفادار نیست، اعتماد مکن. (غررالحکم، ح 1026)

7- رعایت انصاف رعایت انصاف یکی از مشکل ترین نکات تربیتی و اخلاقی در اسلام است که ارایه و حفظ آن از افراد باتقوا و مومن برمی آید. بسیاری از اختلافات و کشمکش ها در بین خانواده ها، نتیجه عدم رعایت انصاف است، و این اختلافات رفع شدنی است، اگر به دستورات خدا عمل نماییم و حقوق دیگران را رعایت کنیم و اخلاق خود را تعالی بخشیم. امام صادق(ع) در این زمینه می فرماید: «بالاترین اعمال سه چیز است: 1-رعایت انصاف نسبت به مردم تا آنجا که هر چه برای خود دوست داری برای آنان نیز دوست بداری 2-مواسات نمودن 3-یاد کردن خدا در هر حال (پس فرمودند) یاد خدا تنها گفتن سبحان الله و الحمدلله و لااله الاالله و الله اکبر نیست، بلکه مقصود این است که اوامر خدا را اطاعت و از نواهی اجتناب کنی. (اصول کافی، ج 2، ص 144)
8- فروتنی و تواضع تواضع و فروتنی یکی از خصلت های مهم پیامبران و اولیای الهی است. خدای متعال در قرآن خطاب به پیامبر اعظم(ص) می فرماید: ای پیامبر! به کسانی که از مؤمنین به شما ایمان می آورند تواضع و فروتنی کن. این درحالی است که خود آن حضرت می فرماید: ان افضل الناس عبدا من تواضع عن رفعه » برترین مردم در بندگی خدا کسی است که در عین بزرگی فروتنی کند (بحارالانوار، ج 77، ص 179)

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی :

آداب معاشرت اجتماعی از نظر قرآن و اسلام
نویسنده : فرزانه عسگری
تاریخ : 91/10/24:: 10:7 عصر

 

آداب معاشرت اجتماعی از نظر قرآن و اسلام


روابط و ارتباطات اجتماعی سالم، بنیاد جامعه را می سازد. روابط اجتماعی، افزون بر اینکه تاثیرات شگرفی بر روان شخص به جا می گذارد و روحیات وی را متاثر می کند، همچنین تاثیرات بسزایی نیز بر جامعه به جا می گذارد. هرچه شخصیت فرد قوی و استوارتر باشد، تاثیرات وی بر جامعه بیشتر خواهد بود. کاهش یا افزایش دایره نفوذ هر کسی بر جامعه ارتباط تنگاتنگی باخصوصیات و صفات وی دارد.
البته در این میان نمی توان از آداب معاشرت غافل ماند؛ زیرا محافظت و صیانت بر آداب و رسوم اجتماعی می تواند دایره نفوذ اجتماعی شخص را افزایش دهد و تقویت نماید. بر این اساس، هر انسانی به ویژه مومن می بایست به این آداب توجه کند و از آن برای افزایش دایره نفوذ و تاثیرگذاری بر جامعه در راستای رهایی خود از خسران و زیان مبین و ظهور در نقش ربوبیت بهره گیرد.
معاشرت، مسیری برای رهایی
انسان موجودی اجتماعی است. این حکمی است که همگان بر آن اتفاق و اجماع دارند، هرچند که درباره علل و اسباب آن اختلاف دارند. اجتماعی بودن انسان مقتضی این است که روابط خود را با دیگری بشناسد و به درستی سامان دهد. بخش بزرگی از احکام و قوانین عقلانی و عقلایی و آموزه های اخلاقی به حوزه رفتار اجتماعی و چگونگی ارتباطات بشری و ساماندهی آن، بازمی گردد.
اسلام به عنوان دین و سبک زندگی بشر، به این مهم توجه ویژه ای مبذول داشته است، به ویژه که از نظر اسلام، زندگی دنیوی، قرار گرفتن آدمی در زیان و خسران مبین است که تنها با ایمان و عمل صالح از سویی و دعوت و توصیه دیگران به ایمان و عمل صالح به عنوان یک مسئولیت اجتماعی از سویی دیگر، می توان از آن رهایی یافت. (سوره عصر) بنابراین، روابط سالم اجتماعی، به عنوان یک عامل رهایی از خسران و دست یابی به رستگاری در محور آموزه های قرآنی قرار می گیرد و معاشرت با دیگران از جایگاه مهم و اساسی در زندگی بشر برخوردار می شود. انسان کامل از نظر اسلام کسی است که خود را براساس آموزه های عقلانی و وحیانی، متاله و خدایی کرده و سپس در مقام مظهریت ربوبیت و پروردگاری از خدا و خلافت از او، به مسئولیت خود در قبال دیگران بپردازد. انجام این مسئولیت در مقام مظهریت ربوبی، در حوزه تعامل با انسان ها، نیازمند معاشرت و ارتباط درست و سالم با دیگران است. اینجاست که قوانینی برای تعامل درست و معاشرت و ارتباط سالم، از سوی وحی و عقل تبیین می شود. البته از آن جایی که انسان موجودی لطیف و کلمه وجودی خاصی است، نوعی ارتباط و معاشرت با او، از نوع پیچیدگی برخوردار می باشد و برای ایجاد ارتباط سالم کامل، لازم است تا لطایفی مورد توجه قرار گیرد. این گونه است که آداب معاشرت به عنوان لطایف پیچیده در ارتباطات و معاشرت انسانی از سوی عقل و شرع مطرح شده و خداوند بخشی از آیات قرآنی را به آداب معاشرت سالم و درست اختصاص داده است تا انسان در رسیدن به مقامات کامل انسانی و نقش آفرینی درست در مقام ظهور ربوبی، از آن استفاده کند.
آداب معاشرت اسلامی
معاشرت، واژه ای عربی برگرفته از عشره به معنای آمیختن و مصاحبت است. (مجمع البحرین، ج 3، ص 403؛ التحقیق، مصطفوی، ج 8، ص 137؛ نثر طوبی، شعرانی، ج 2، ص 152) معاشرت در اصطلاح به معنای ارتباط، دوستی، رفت و آمد داشتن با کسی (فرهنگ بزرگ سخن، ج7، ص7126)، گفت و شنیدکردن با هم (فرهنگ فارسی، ج3، ص 4212)، با هم زیستن، همدمی، رفاقت، با کسی زندگی کردن، خوردن و آشامیدن با هم و نشست و برخاست است (لغت نامه دهخدا، ج13، ص18632) بنابراین، معاشرت به طور کوتاه مدت و یا بلندمدت و در حد اعلا و یا اقل آن صورت می پذیرد و اختصاص به دور زمانی بلندمدت ندارد. براین اساس، هرگونه روابط کوتاه مدت یا بلندمدت میان افراد یک جامعه می بایست در چارچوب قوانین و آدابی شکل گیرد تا این روابط و معاشرت، سالم اسلامی باشد. خداوند در آیاتی از قرآن براهمیت و ارزش آموزش و عمل به آداب معاشرت توجه داده و از والدین خواسته تا آداب معاشرت را در حوزه رفتارهای اجتماعی در خانه و جامعه به فرزندان بیاموزند. (نور، آیات 58 و 59).
بنابراین همانگونه که خداوند معاشرت سالم و درست را از طریق پیامبران به مؤمنان و مردم می آموزد (انعام، آیه 54 و فصلت آیه 34 و نیز حجرات، آیات 1تا5) همچنین بر والدین است که آداب درست را از کودکی در محیط خانوادگی به کودکان خویش آموزش دهند. (لقمان، آیات 17 و 19) تا شرایط جامعه پذیری و حضور کودکان در جامعه فراهم آید. در ارزش و اهمیت آموزش آداب معاشرت همین بس که خداوند در مقام تعلیم و آموزش پیامبران (کهف، آیه22) و مؤمنان (انعام، آیه 54 و حجرات، آیات 1تا 5 و آیات دیگر قرآن) برآمده و خود اقدام به آموزش و پرورش ایشان نموده است تا این گونه بر ارزش و اهمیت آداب معاشرت تأکید کند.
نابهنجار های رفتاری در معاشرت
با نگاهی گذرا به آموزه های وحیانی قرآن درباره آداب معاشرت می توان به دو دسته احکام سلبی و ایجابی اشاره کرد. به این معنا که برخی از این آداب متوجه ترک برخی از رفتارهاست و برخی دیگر نیز رفتارهایی است که می بایست به عنوان رفتارهای درست و سالم مورد توجه قرارگرفته و بر آن اهتمام ورزیده شود.
در آغاز به برخی از رفتارهایی اشاره می شود که در معاشرت به عنوان رفتارهای نابهنجار از آنها یاد می شود و شخص می بایست از آنها اجتناب ورزد. از آن جایی که هرگونه رفتار سالم و نادرست می تواند روند اجتماعی و معاشرتی را به هم بریزد و مسیر ارتباطی انسان ها را به انحراف کشاند، خداوند در بسیاری از آیات به نابهنجاری های رفتاری و اخلاقی اشاره کرده و آن را عامل مهمی در فروپاشی جامعه سالم و ایجاد بحران در روابط اجتماعی دانسته است. از این رو بسیاری از رفتارهای ناسالم و نابهنجار معرفی شده و به عنوان رفتارهای ناپسند از آنها پرهیز داده شده است.
از جمله مهم ترین نابهنجاری های رفتاری و اخلاقی می توان به اختلاف افکنی (آل عمران، آیه 103 و نساء آیه 35 و انفال، آیات 1 و 46)، آزار و اذیت دیگران را با سخنان نسنجیده (بقره آیات 263 و 264 و آل عمران، آیه 186 و آیات بسیار دیگر)، استهزای دیگران (بقره، آیات 14 و 15 و مائده آیه 57)، افترا و تهمت (نساء آیات 20 و 112 و نور، آیات 4تا7 و 12تا 15)، استفاده از القاب زشت و بد (حجرات، آیه11)، بخل ورزی (نساء آیات 36و 37 و 138)، بغض و کینه ورزی (حشر، آیه10)، تبعیض و برخورد دوگانه (عبس، آیات 5 تا 10)، تجسس در کار و زندگی دیگران (حجرات، آیه12)، تحقیر دیگران با بدنام کردن آنان (حجرات، آیه 11)، تفاخر و بزرگ فروشی (لقمان، آیه 18)، تکبر (آل عمران، آیه 75 و لقمان، آیه 18)، خیانت در امور مالی (آل عمران، آیات 75 و 160)، دشنام به عقاید دیگران (انعام، آیه 108)، گفتار خشونت آمیز (آل عمران، آیه 159)، دشمنی با دیگران (مائده، آیه 2)، با صدای بلند فریاد زدن (لقمان، آیه 19)، ظلم و ستم (نساء، آیه 148)، عیب جویی و عیب گیری (توبه، آیه 79) غیبت کردن (حجرات، آیه 12)، گمان بد و نادرست (همان و نیز نور، آیه 12)، همکاری در گناه (مائده، آیه 2)، منت گذاری (مدثر، آیه 6)، نجوای آمیخته به گناه و ممنوع (مجادله، آیات 9 و 10) و مانند آن اشاره کرد که می بایست از آنها اجتناب کرد تا شرایط برای معاشرت و روابط سالم اجتماعی میان افراد مختلف و اقشار گوناگون جامعه فراهم آید. هرگونه نابهنجاری می تواند روابط اجتماعی را خدشه دار سازد و معاشرت را غیرممکن و یا دشوار نماید.

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی :

پیام تسلیت مقام معظم رهبری
نویسنده : فرزانه عسگری
تاریخ : 91/10/15:: 12:29 عصر
بسمه تعالی
با تأسف و تأثر فراوان خبر درگذشت عالم عامل ربّانی مرحوم آیة الله آقای حاج آقا مجتبی تهرانی رحمة الله علیه را دریافت کردم. این حادثه
ناگوار، ضایعه‌ای برای حوزه‌ی علمیه و روحانیت و جامعه‌ی مذهبی تهران و به ویژه ارادتمندان و شاگردان ایشان و جوانانی است که از مجالس
پرفیض و درسهای سازنده‌ی این معلّم اخلاق بهره می‌بردند؛ اینجانب تسلیت صمیمانه‌ی خود را به آن بیت شریف و بازماندگان بویژه اخوی بزرگوار
و نیز به همسر مکرّم و آقازادگان ارجمند و دیگر بازماندگان این بیت شریف تقدیم داشته علوّ درجات آن فقید سعید را از خداوند متعال مسألت می‌نمایم.
سیّد علی خامنه‌ای
13/دی ماه/


کلمات کلیدی :

کرامت انسانی از دیدگاه قرآن
نویسنده : فرزانه عسگری
تاریخ : 91/10/15:: 11:55 صبح

کرامت انسانی از دیدگاه قرآن

 

چکیده

بدون تردید یکی از مهم ترین موضوعات قرآنی، حول محور انسان و ویژگی های او سیر می کند. در واقع آن گونه که قرآن انسان را ترسیم نموده، در هیچ جایی به چنین نحوی، جنبه های متفاوت و کرامت انسانی در نظر گرفته نشده است. در حقیقت در بین مخلوقات، انسان از ویژگی های بسیار متمایزی برخوردار است که به احسن الخالقین خطاب شده است.

در قرآن در آغاز به خلقت انسان و سیر طبیعی آفرینش او اشاره می شود که چگونه انسان به دنیا آمد بعد از آن که به آفرینش زمین و آسمان اشاره می شود، به این مطلب اشاره می نماید که:

و لقد خلقنا الانسانَ من صَلصالٍ من حمأ مسنون؛ و همانا ما انسانی را از گل و لای سالخوردة تغییر یافته آفریدیم . آن گاه بعد از آن که در آیات مختلفی به خلقت او می پردازد به نتیجه این آفرینش اشاره می کند که: لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم؛ که ما انسان را در (مقام) احسن تقویم (نیکوترین مراتب صورت وجود) بیافریدیم. در حقیقت از میان مخلوقات گوناگون الهی، این انسان است که دارای ویژگی های ممتازی است که مقام خلیفه الهی را در میان موجودات از آن خود کرده است. اگرچه در این جا خلافت الهی برای نخستین انسان، یعنی حضرت آدم(ع) ثابت شده، اما منحصر در ایشان نبوده است و عمومیت داشته و شامل انسان های بعد از او نیز می شود.

برای عمومیت این منظور الهی می توان به آیه دیگری در این باره اشاره کرد که خداوند می فرماید:

هو الذی جعلکم خلائف فی الارض.

البته در این مورد که چه کسانی از فرزندان آدم می توانند به این مقام برسند، آنهایی که علم اسماء را دارا بوده و به آن متصف گشته اند؛ هم چون پیامبران الهی و ائمه معصومین.

علاوه بر مقام خلافت الهی، خداوند به انسان عظمت و شرافت دیگری بخشیده و آن دمیدن روح خود در او بوده است بعد از آن که او را (انسان را) در نیکوترین وجه و زیباتر ترکیب آفرید: و نفخت فیه من روحی.

این که خداوند از روح خود در انسان می دمد، نشان گر شرافت و قداست این مخلوق الهی است و به عبارت دیگر همین روح دمیده شده در آدم او را سزاوار و شایستة تقدیس و تکریم فرشتگان ساخته است.

چنان که از قرآن برداشت می گردد، امر به سجده فرشتگان بر آدم، بعد از تکمیل آفرینش انسان و دمیده شدن روح در او صادر شده است و این گویای شرافت انسان است؛ چرا که فرشتگانی که مقربان درگاه الهی بودند، موظف به سجده در برابر او شدند و یکی از آنها (ابلیس) با تمام سوابق بندگی و منزلتی که در نزد حق تعالی داشت، بر اثر عدم اطاعت دستور الهی و سرپیچی از فرمان او و سجده نکردن بر انسان برای همیشه از درگاه الهی رانده شد و از مقام خود سقوط کرد.

کرامت در لغت یعنی گرامی داشتن و بزرگداشت دیگران(افرام) کرامت و عزت و بزرگواری جزئی از سرشت انسان است . این است که اگر انسان خود را آنچنانکه هست بیابد کرامت و عزت می یابد.

قرآن در ارتباط با کرامت انسانی دو گونه تعبیر دارد: در بخشی از آیات قرآن، از کرامت و ارجمندی انسان و برتری او بر دیگر موجودات سخن به میان آمده و در برخی، انسان، نکوهش و حتی بحث فروتر بودن او از حیوانات مطرح شده است. در سورة اسراء، تکریم خداوند نسبت به بنی آدم و برتری آنها بر بسیاری از مخلوقات مطرح می شود: و لقد کرمنا بنی آدم و حملنا هم فی البر و البحر و رزقناهم من الطّیبات و فضّلنا هم علی کثیرٍ ممّن خلقنا تفضیلا ؛ فرزندان آدم را حقیقتاً گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا بر نشاندیم و از چیزهای پاک به ایشان روزی دادیم و بر بسیاری از آفریده های خود، آنان را به گونه ای برجسته برتری دادیم .

هم چنین در آیات دیگری بر این مسئله تأکید شده که آن چه در آسمان و زمین است، برای انسان مسخر گشته و یا این که برای او خلق شده است: الم تروا ان الله سخر لکم ما فی السموات و ما فی الارض و اسبغَ علیکم نعَمَهُ ظاهرهً و باطنه؛ آیا مشاهده نکرده و نیاندیشیدند که به راستی خداوند آن چه را در آسمان ها و زمین است برای شما مسخر ساخته و نعمت های آشکار و پنهان خود را به طور کامل بر شما فرو ریخت .

اینها همه نشان گر کرامت، شرافت و برتری انسان بر سایر موجودات و مخلوقات هستی است.

پس کرامت انسان در اطاعت خداست. باید به انسان آموخت که جز در برابر حق تعالی سر خم نکند و جز او را بندگی ننماید تا گوهر کرامتش آسیب نبیند و به رشد و کمال خود برسد. انسان با اطاعت خدای کریم به اعتلای روحی می رسد و از پستی و فرومایگی پاک می شود. کرامت حقیقی در اطاعت و بندگی حق تعالی است و آن مزیتی که مزیت حقیقی است و آدمی را بالا می برد و به سعادت حقیقی اش که همان زندگی پاک و ابدی در جوار رحمت پروردگار می رساند، پروا داشتن از خدا و پاس داشتن حرمت های الهی و تقوا پیشه کردن است.

خدای سبحان تقوا را راه تحصیل کرامت معرفی کرده و باکرامت ترین مردمان را با تقواترین آنها می داند و می فرماید: "ان اکرمکم عندالله اتقیکم؛ به درستی که گرامی ترین شما نزد حق تعالی پرهیزگارترین شماست"

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی :

   1   2      >